تیزهوش نمونه

این وبلاگ بهترین ها را برای بهترین ها دارد

تیزهوش نمونه

این وبلاگ بهترین ها را برای بهترین ها دارد

زکات علم نشر آن است.
منتظر انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان هستیم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

ورثرغنه(اسطوره ی جنگ ایرانیان)

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۴۲ ب.ظ

ورثرغنه خدای جنگ است، ستیزه جو، نیروی فاتح بر ضد شر. بهرام یشت،  سرودی در وقف اوست که در آن  به سیمایی ده گانه، یعنی، باد قوی؛ گاو نر با گوش های زرد و شاخ های زرین
؛ اسب سفید با یراق طلایی؛ شتر بارکش؛ گراز نر؛ جوانی به سن آرمانی پانزده سالگی؛ پرنده ای سریع(شاید کلاغ)؛ قوچ وحشی؛ بز کوهی وحشی؛  مردی که شمشیری با تیغه های طلایی نگه داشته، تجسم می شود. زمانی که زرتشت از اهورامزدا می پرسد چه کاری انجام دهد تا نفرین او بر دشمنان تأثیر بگذارد، سرور دانا به او می آموزد که پر ورثرغنه را هنگام تجسم  به شکل پرنده  بگیرد:
«با پر پرنده تو بدنت را پاک می کنی، با آن دشمنانت را شکست می دهی، اگر  مردی استخوان آن پرندۀ قوی را نگه دارد، هیچ کس نمی تواند او را شکست داده یا خوشبختی را از او بگیرد، پر پرنده به او کمک می رساند»
اینجا  شباهتی جالب با داستان سیمرغ در شاهنامه وجود دارد که پرهایش اثر شفا بخشی دارند. همچنین گزارش شده که ورثرغنه حمل کننده: «ارابه های خدایان...ارابه های پادشاهان» است.
در توصیف ایزد میترا، ورثرغنه به عنوان کسی یاد می شود که: «توسط اهورا به شکل گرازی، گراز تیز دندانی، با پوزه تیز که مخالفت دشمنان را می راند، با یک ضربه می کشد، دنبال می کند، خشمگین است با یک صورت عبوس؛ قوی با پاهای آهنی، پنجه های پیشین آهنی، سلاح های آهنی، دم و فک آهنی»
ورثرغنه خدای جنگ است، ستیزه جو، نیروی فاتح بر ضد شر. بهرام یشت،  سرودی در وقف اوست که در آن  به سیمایی ده گانه، یعنی، باد قوی؛ گاو نر با گوش های زرد و شاخ های زرین؛ اسب سفید با یراق طلایی؛ شتر بارکش؛ گراز نر؛ جوانی به سن آرمانی پانزده سالگی؛ پرنده ای سریع(شاید کلاغ)؛ قوچ وحشی؛ بز کوهی وحشی؛  مردی که شمشیری با تیغه های طلایی نگه داشته، تجسم می شود. زمانی که زرتشت از اهورامزدا می پرسد چه کاری انجام دهد تا نفرین او بر دشمنان تأثیر بگذارد، سرور دانا به او می آموزد که پر ورثرغنه را هنگام تجسم  به شکل پرنده  بگیرد:
«با پر پرنده تو بدنت را پاک می کنی، با آن دشمنانت را شکست می دهی، اگر  مردی استخوان آن پرندۀ قوی را نگه دارد، هیچ کس نمی تواند او را شکست داده یا خوشبختی را از او بگیرد، پر پرنده به او کمک می رساند»(یشت14، 35-6).
اینجا  شباهتی جالب با داستان سیمرغ در شاهنامه وجود دارد که پرهایش اثر شفا بخشی دارند. همچنین گزارش شده که ورثرغنه حمل کننده: «ارابه های خدایان...ارابه های پادشاهان»  است.
در توصیف ایزد میترا، ورثرغنه به عنوان کسی یاد می شود که: «توسط اهورا به شکل گرازی، گراز تیز دندانی، با پوزه تیز که مخالفت دشمنان را می راند، با یک ضربه می کشد، دنبال می کند، خشمگین است با یک صورت عبوس؛ قوی با پاهای آهنی، پنجه های پیشین آهنی، سلاح های آهنی، دم و فک آهنی»
ورثرغنه verethraghna باشنده ئی انتزاعی یا تجسمی از یک ایده و تعبیری از نیروی پیشتاز و مقاومت ناپذیر پیروزی است.
تجسم های ورثرغنه:
در سرودی که به ورثرغن (بهرام) اختصاص دارد و در یشت 14 روایت چنین است که ورثرغن یا بهرام ده تجسم یا هیئت دارد و هر یک از این هیئت ها بازگو کننده ی نیروی پویای این خداست.
نخستین تجسم این خدا تندباد،
دومین هیئت وی نر گاوی زرین گوش و زرین شاخ،
سومین اسبی سپید با ساز و برگ زرین،
چهارمین شتر بارکش تیز دندانی که که بر زمین پای میکوبد و به پیش میتازد،
پنجمین گراز تیز داندانی که به یک تک میکشد و خشمگین و زورمند است،
ششمین جوانی در سن آرمانی پانزده سالگی،
هفتمین پرنده ی تیز پروازی که شاید کلاغ باشد،
هشتمین قوچ دشتی،
نهمین نر بز جنگی
و سرانجام مردی که شمشیر زرین تیغه در دست دارد.
همانند شکل های بهرام و تیشتر که به هیئت انسان، نر گاو و اسب پدیدار میشوند، آشکار است. پرسش این است که در شاکله ی ایرانیان چگونه خدایان میتوانند به هیئت های مختلف درآیند؟ چنان که با تفصیل بیشتر (در اسطوره ی آفرینش) خواهیم دید که زرتشتیان بر این باور بودند که جهان مینویmenoy یا روحانی هرچیز یارای آن را داردکه به هیئت مادی یا گیتیگgetig و گیهانی درآید، که جهان از این طریق بود که هستی یافت. باشنده گان زمینی شکل مادی را که مناسب سرشت آن ها است به خود میگیرند و باشنده گان آسمانی یا ایزدی نیز میتوانند شکل های گوناگون مادی به خود بگیرند و بدین دلیل است که تیشتر سه شکل مادی و ورثرغن ده شکل مادی به خود میگیرند.
ورثرغن یا بهرام بر خلاف همانند هندی خود ایندره indra یا همتای ارمنی اش ورهگنvahagen یا وهگن را اسطوره ئی است که در آن سخن از غلبه او بر غول یا اژدها است. بهرام بر بدکنشی آدمیان و دیوان غالب و نادرستان و بدکاران را گرفتار کیفر میسازد. در توانمندی او نیرومندترین، در پیروزی پیروزترین و در شکوه و فره او بشکوه ترین است. اگر او را به درستی قربانی دهند قربانی دهنده را در زنده گی و نبرد پیروزی می بخشد. اگر به درستی نیایش شود شاه دشمن و طاعون و بیماری را یارای وارد شدن به سرزمین های آریایی نیست؛ بدین سان بهرام نماینده ی نیروی مقاومت ناپذیر و در اصل بهرام خدای جنگ و یا خدایی جنگجو است.
دو هیات از تجسم های بهرام به ویژه نزد ایرانیان باستان مشهور و این دو یکی به شکل پرنده ئی بزرگ و دیگری به شکل گراز بود. ایرانیان به پرهای کلاغ با احساس ترسی آمیخته با خرافات نگریستند و بر این باور بودند که پر این پرنده میتواند پاسدار انسان و دربردارنده ی نیک بختی و شکوه باشد و شاید کلاغی که در تصلویر میتره و در بناهای کهن رومی میترا را همراهی میکنند در اصل نمادی از بهرام و خدای پیروزی است.
در یشت دهم که سروده ویژه ی میتره یا مهر است بهرام پیشاپیش میتره در پرواز است:
"به هیئت نر گراز وحشی با پنجه های تیز و دندان های پیشین برنده،
گرازی که به یک تک میکشد... پاهای پسین و پیشن او آهنین
اعصاب او آهنین و دم وچانه ی او آهنین"
بر همه ی دشمنان خویش با پیروزی بشکوه تسلط میابد.
"همه جیز را در دمی پاره پاره، استخوان، مو، مغز و خون
پیمان شکنان را بر زمین در هم می آمیزد" 
[در برگردان پور داوود چنین آمده است:
"کسی که ورهرام اهورا آفریده از پیش او روان گردد
به صورت گرازی که با دندان های تیز خود دفاع میکند
نر گرازی که با چنگ های تیز، گرازی که به ضربتی
هلاک کند، خشمگینی که بدان نزدیک نتوان شد
با صورت خال خال، با پاهای آهنین و چنگ های آهنین
با اعصاب آهنین، با دم آهنین، با چانه ی آهنین
بی درنگ همه را قطعه قطعه کنهد، استخوان ها و مو ها
و مغز و خون مرد پیمان شکن را در هم و بر هم
در روی زمین فرو ریزد
برای فروغ و فرش"]
شگفت آور نیست که بهرام به ویژه محبوب سربازان بود و شاید این سربازان بودند که آیین نیایش او را به سرزمین های دور بردند. ورثرغن یا بهرام در کوماجنه (شمال شرقی سوریه) در پس سیمای هراکلس در ارمنستان به هیئت وهاگن Vahagain، نزد سکاها ورلاگنVarlagn و در خوارزم به نام ارتگن پدیدار میشود؛ و از سکه های هندوسکایی و شاید بدان سان که دیدیم در بناهای تاریخی میترائی نیز متجلی میشود.
[در ایران ستاره ی بهرام همانا ستاره ی مریخ و ستاره ئی است که در لاتین به نام خدای جنگ مارس نام دارد و نزد ایرانیان هم نام خدای پیروز ی است. ورهرام در بندهش فصل 5 فقره ی 1 و در ادبیات فارسی نیز اسم فلک پنجم و فرشته ی نگهبان روز بیستم ماه است.]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی